طفره رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زیر کار دررفتن، شانه خالی کردن، اهمال کردن، دم به‌تله ندادن، فرار کردن، ترک کردن، سر باززدن، ازسر بازکردن، بهانه کردن، ناز کردن، دررفتن
خوشه (بسته): خوشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بسته): خوشه، طره، دستۀ مو، دست، جزءترکیبی بسته، بقچه، عدل، لنگه، خرمن، امانت پستی، کیسه
آدم گریزپایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شخص دوری‌کننده، طفره‌زن، آدم اززیرکار دررو، ترفندباز، طفل گریزپای، شاگرد مدرسه‌گریز، بچۀ مکتب‌گریز، سرباز فراری، خوددار، آدم پرهیزگار متقلب،
ترجمه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ه کردن، برگرداندن، طور دیگرگفتن دوبله کردن
متغیر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یر بودن، ثبات نداشتن همیشه پشیمان بودن، تردید داشتن، بی‌عزمبودن جایی بند نشدن، به‌خواهشهاینفس تسلیم شدن منصرف شدن، تغییرعقیده دادن طفره رفتن، دوپهل