انبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زن، منبع، آبانبار، دپو، تانک، کانتینر، منبع آب، آبگیر، بانک، بانک خون، انباره، خازن، [ الکترونیک160] توده، کومه، بار، انباشت بقچه، دسته، مقد
انبارداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اری، نگهداری، گردآوری، حفظ، حفاظت احتکار بانکداری، خزانهداری
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن
سازهای کوبشی (ضربهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی وبهای، ضربی)، طبل، دهل، تمبک (تنبک)، ضرب، تیمپانی، گزیلوفون (کسیلوفون)، زنگ، مثلث، دایره، گونگ، سنج، گلوکنشیپل، ویبرافون، ایدیوفون، میلههای چو
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن
نگهداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] نگهداریکردن، حفظ کردن، انبار کردن مال جمع کردن، خسیس بودن ارث بهفرزند رسیدن، بهارث گذاشتن نگهبانی کردن، حفاظت کردن نگهداشتن، گرفتن، چسبی
مقدار فراوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت راوان، وفور نعمت، فراوانی، اشباع، وفور، برکت معدن، انبار کثرت، تعدد تمامیت، کل یک دریا، آسمان تا زمین
جمع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] جمع کردن، جمع زدن، شمردن پیوستن، اضافه کردن، افزودن روی هم گذاشتن، انباشتن، اندوختن انباردن