بستانکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بستانکار، طلبکار، سپردهگذار، شخص وامدهنده اعتباری محتال
بستانکاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بستانکاری، طلبکاری، طلب، وامدهی، اعطای وام اعتبار، خوشنامی، درستکاری، درستی اعتبار اسنادی، واریز بهحساب، قرض دادن برگۀ بستانکار امتیاز، پ
وامدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ت] وامدهنده، مربوط بهوام وامده، سرمایهگذار، سپردهگذار، طلبکار، داین، بستانکار بهوامداده، عاریه، نسیه، کرایهای، قرضی تنزیلخور، مقرض
درخواستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، مطالبه، ادعا، طلب، وجود حق، خواهش احضار مدعیگری، طلبکاری اجازه!
خواستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ] خواستن، خواهش کردن، روانداختن تقاضا کردن، استدعا کردن، طلبکردن نیاز خودرا اعلام کردن، طلبیدن، نیاز داشتن دعوت کردن، فراخواندن پیگی