طبابت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت کردن، تجویز کردن، تشخیصدادن نبض گرفتن، درجه گرفتن، فشارخونگرفتن، آمپول زدن، پاشویه کردن
نشاطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی د، طرب، خوشحالی، سرحالی، شادی، رضایت (خرسندی)، خوشی، تندرستی، ثروت، استراحت راحتی، نرمی
خوشحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دی، رضایت(خرسندی)، طرب، سرمستی، سعادت، فرح، وجد، شعف، نشاط، کِیف، سرحالی، لذت
سرحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، سرزندگی، بشاشت، خوشی، نشاط، شادی▼، وجد، شعف، شور، شوق، طرب رفاه، راحتی
چشمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یده، بیننده، بصر، عین کاسۀ چشم، تخم چشم، قرنیه، مردمک، عنبیه، عدسی، سفیدی چشم، زجاجیه، رتینا، شبکیه، عصب بینایی، مشیمیه، غده اشک، ابرو قدرت دید،