طراحی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طراحی کردن، اتود کردن، الگوکشیدن، ترسیم کردن، گراور ساختن کلیات (چارچوب) را مشخص کردن، رئوس‌را ترسیم کردن (مشخص کردن)، حدرا مشخص کردن، قاب کردن
جراحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی عمل، بخیه، بخیه زدن(کردن، کشیدن)، حجامت پیوند عضو، پیونداعضا قطع عضو بیهوشی، بیهوشی موضعی، بیحسی، بیهوشی کامل جراحی پلاستیک، ایمپلنت بای‌پس
حاتم طاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ی، جوانمرد، عیار، لوطی، داش، داش‌مشدی، مرد اهداکنندۀخون، اهداکنندۀ کلیه (عضو، ...)
کمککارصحنهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نه، تکنیسین، برقکار، گریمور، چهره‌پرداز، منشی صحنه، مسئول جلوه‌های ویژه، متصدی لباس انیماتور دکوراتور، طراح صحنه، صحنه
طراحی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طراحی کردن، اتود کردن، الگوکشیدن، ترسیم کردن، گراور ساختن کلیات (چارچوب) را مشخص کردن، رئوس‌را ترسیم کردن (مشخص کردن)، حدرا مشخص کردن، قاب کردن
نقاشی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی کردن، کشیدن، طراحی کردن، ترسیم کردن، رسم کردن، تصویر کردن، انداختن، نقش کردن، ساختن
شکل دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل دادن، شکل بخشیدن، به‌سبکخاص درآوردن، شکل خاصی دادن، اسلوب بخشیدن، آراستن، آرایش دادن، درست کردن، به‌همآوردن تشکیل دادن، درست کردن، ساختن، به صورت چیز
نقاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اشی، صورتگری، نگارگری، پیکرنگاری، نقاشی کردن، هنر گرافیک، هنر تجسمی رنگ‌آمیزی، رنگرزی مصورسازی طراحی، رسم، ترسیم امپرس
