معدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام شکم، دل، خیک بطن دستگاه گوارش: امعا، امعاواحشا، دهان، حلق، مری، بابالمعده، اسفنکتر، کیسۀصفرا، اثناعشر، طحال، رودۀ کوچک، رودۀ بزرگ، آپاندیس، مق
اندام داخلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، احشا، امعاواحشا، اندرونه، اعضای حیاتی، دل، قلب، شکم، معده، شش، جگر، قلوه، کلیه، مثانه، آبگاه دستگاه گوارش: دهان، مری، معده، بابالمعده، کیسۀ صفرا
میانحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل حالی، نهخوشبخت و نهبدبخت، وضعیت متوسط، نهبد و نهخوب، عادی بودن، معمولی بودن، نهگرم و نهسرد، نقطۀ وسط، راهِ میانه قناعت، رضایت (خرسندی) می
فهماندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن دن، توضیح دادن، حالیکردن، تفسیر کردن تکرار کردن