ازشکل طبیعی خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، ازریخت انداختن، کجوکوله کردن، بُریدن، پاره کردن، جر دادن، گسیختن، شکافتن، خط انداختن، پیچاندن، تاب دادن، قُر کردن، دربوداغان کردن، کشد
فیبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ف طبیعی، الیافحیوانی، پشم، کُرک، ابریشم، مو، آنقوره، کشمیر الیاف گیاهی: پنبه، کتان، کنف، غوزه [پنبه] الیاف معدنی: طلا، سیم، آزبست (پنبۀ نسوز) الیاف
مادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ی، طبیعی، مجسم، عینی، ابژکتیو، فیزیکی، ملموس، لمسشدنی، محسوس، متشکل، تناور، دارای پیکر، دارای جوهر، اصلی جنسی اتمی ازته
جغرافیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ا، محیط طبیعی، محیطزیست، زیستبوم (بیوم)، [ محیط 230]، نواحی قطبی (حاره، استوایی، معتدل، مدیترانهای)، ناحیۀ کمربند خشک، ناحیۀ کوهستانی (بیاب