مرتعشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، دارای نوسان، ضرباندار، تپنده، مواج، آویزان، لرزان، جنبان، جنبنده، متحرک متلاطم درخشنده، سوسوزننده، روشن
تناوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ب، توالی، نوسان ریتم، ضربان، تپش، زدن، نبض، ضرب، ضرب آهنگ، وزن، ایقاع، بندترجیع، ترجیع تاب، منارجنبان، پاندول، آونگ، مترونم، آلترناتور یکنواختی، همگ
متناوب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان متناوب بودن، تکرار شدن، هرفصلتکرار شدن، گردیدن، چرخیدن یکدرمیان قرار گرفتن، پشت هم آمدن تپیدن، ضربان داشتن، زدن [نبض]، کوبیدن تابخوردن، نوسان کردن،
نوسان داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سان داشتن، مواج بودن، تشعشع کردن، مرتعش بودن، ضربان داشتن، تاب خوردن، آویزان بودن تلوتلو خوردن، لرزان بودن شعله، سوسو زدن، تپیدن، پتپت کردن تکان خو
نوسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، حرکت جبرانی، حرکتبرگشتی، حرکت متقابل، ارتعاش، لرزه، رزونانس، تناوب، جنبش، حرکت فرکانس، بسامد، تواتر، نبض، تپش، ضربان رعشه، لرزش، تلاطم، تشعشع، موج