زبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ن، درشت، ناهنجار، بد، ناهموار، نتراشیده، ناصاف، مودار، ریشو، پشمآلود، پشمالو وزکرده، سیخ نخراشیده، زمخت، چغر، کُلُفت نکوبیده درست، درسته ناهموار
وسیلۀ ضبطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ط، دستگاه ضبطکننده، ضبط صوت، گرام، گرامافون (صفحه گرامافون)، ضبط ویدیو، دیسک گردان صندوق فروشگاه لرزهنگار دوربینفیلم
وسیلۀ ضبطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ط، دستگاه ضبطکننده، ضبط صوت، گرام، گرامافون (صفحه گرامافون)، ضبط ویدیو، دیسک گردان صندوق فروشگاه لرزهنگار دوربینفیلم
اخذفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی قبض، ضبط، ربایش، برداشت، سلب، گرفتن، گیر انداختن، نگهداری مصادره▼، غارتگری▼ جذب، گیرایی، جاذبه دریافت، فهم، درک، برداشت، قابلیت درک تملیک، ت
ثبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ثبت کردن، ضبط کردن، یادداشتکردن، بایگانی کردن بهجا گذاشتن، یادگار گذاشتن، زندهیاد ماندن باقی گذاشتن
اذیتکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی کن، مردمآزار، مزاحم ضارب، حملهکننده، آسیبزننده، مهاجم، متجاوز
ازدستدادن حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حق، ساقط شدن حق، ضبطاموال، بازداشت اموال، تاوان، خسران، لغو، مصادره، چشمپوشی