منتظر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه بودن، صبرکردن، صفبستن، درشرف وقوع بودن امید وصالدادن، میل داشتن
منتقلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ناقل، وصی، صلحکننده، فرستنده، ارسالکننده، اعزامکننده، صادرکننده، پستخانه، مخابرهکننده رسانا، هادی شخص دهنده
هیئتمدیرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه هیئتمدیره، هیئت دولت، کابینه، دربار، هیئت وزیران رئیسجمهور، نخستوزیر، صدر اعظم کارگردان، رهبر ارکستر، رئیس باند سردمدار، پرچمدار، زمامدار
سینهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل پستان، ممه، بالاتنه قفسۀ سینه، توراکس، صدر نوک پستان، سرپستان، دگمۀ پستان سینهبند، سوتین، کرست، لباس زیر زره، جوشن
سستبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه سستبودن، بیکار بودن، آفتابگز کردن، بهبطالت وقت گذراندن، عمل نکردن صبرکردن، آهسته رفتن، بهتعویق انداختن به باد(ی) بند بودن، ضعیف بودن