آراستن بهصنایع بدیعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه هصنایع بدیعی، بدیع، تکلف، زینت، زیور، آرایه، آرایش، صنایع بدیعی، صنایعشعری، صناعت، تزیین، شاخوبرگ، معانی بیان اِسناد
معنیمجازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن زی، تزیین، کنایه، آرایه، آرایۀ بدیعی، صنعت بدیعی، وارونهگویی طعنه، گوشه، ادا، مسخره، سخننیشدار، هجو، استهزا اصطلاح بدیعی ◄ آراست
شغلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، حرفه، کسب، کسبوکار، صنعت، هنر، مشغله، وظیفه، فعالیت اشتغال▲، استخدام، خدمت شغلآزاد، شغل دولتی، کار [تولیدی] آمارگری، آهنگری، آینهکاری،
دامداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دامداری، دامپروری، مرغداری، مرتعداری چرا پرورش، چوپانی، پرواربندی، جوجهگیری، پرورش اسب، اسبداری، آهوگردانی، پرورش کرم ابریشم (نوغان) اصلاح نژ
اشتغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فعالیت، امرار معاش، معیشت، کسبوکار، کارمندی، کسب، کسبوکار، تجارت، صنعت، هنر، شغل▼ استخدام، خدمت احراز اخذ بهکارگماری، استخدام ◄انتصاب