[صفت] سادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اده، بسیط، صِرف، مجرد، محض، مطلق، یگانه کلی اولیه، ذاتی عور، بیزینت و زیور، برهنه، فارغ، تهی، خالی فاقد، عاری، منها شده سهل، آسان بیتکلف، سادهلوح
[صفت] نوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ازه، تَر، تروتازه، جدید، نوین، بکر، کارنکرده، آکبند، صفر، دست اول نوبر، آبدار، سرحال، شاداب، باطراوت، سرسبز بدیع، مدرن▼ متأخر جدیدالتأسیس، نوپا، نوظ
[صفت] قدیمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان دیمی، کهنه، بیات، باستان، اقدم، تاریخمصرفگذشته، تاریخ منقضی منسوخ، مهجور، نامتعارف مندرس، ژنده، پلاسیده، فرسوده، مستهلک، ناباب، برکنار، استفادهنش
[صفت] منقولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ] منقول، انتقالیافته، منتقلشده، جابهجاشده ریشهکن، ریشهکن شده آینده، متحرک
سکوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ت، خاموشی، خموشی، خلاء، درنگ، آرامش، سکون، عدم تحرک گنگی، بیصدایی صمت اختناق ◄ تحدید
ساکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ساکت، خاموش، خموش، خفه، آرام کمحرف بهنرمی، بیسروصدا، بدون سروصدا، آهسته، ضعیف و خفه [صدا] بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان،
صریح ➋ [شخصصریح (صفت اشخاص)]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه صریح (صفت اشخاص)]، بیآلایش، صافوساده، پاکدل، بیریا، بیملاحظه، بیرودربایستی، رُک، خام (بیتزویر)، صادق، راستگو
گنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گنگ، لال، الکن، صداگرفته، کمحرف خاموش، خموش، خفه، آرام، ساکت بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان بیصد
فرصتطلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام صتطلب، ابنالوقت، بوقلمون صفت، خائن، مرتد، رذل، دورو دهنبین، منصرف شده، منصرف، انصرافی، دمدمی چاپلوس، چاپلوسانه وظیفهنشناس، نامصمم ول