صلاحیت قضاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ت قضایی، اختیار قانونی، حققضاوت، رسمیت، اهلیت، حیطۀ کار، حوزۀ قضایی، منطقۀ نفوذ، حاکمیت، حکمرانی تشکیلات قضایی، دادگستری، قوۀ قضاییه، دیوان عدال
صراحت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت کلام، وضوح کلام، روانی، وضوح، روشنی، شفافیت، قابلیت درک، سادگی [کلام]، حقیقت شفافسازی، ارائۀ واقعی، راستگویی
عدم صراحت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه راحت کلام، ایهام، تعقید، پوشیدگی، پوشیدگی کلام، مجهول بودن، نارسایی، ناگویایی، ابهام، غیرقابلدرک بودن تجرید، انتزاع ◄
قبول کردن دعویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دعوی، صلاحیت دادگاه رااعلام کردن، قضاوت کردن، رأی دادن، حکم دادن، فتوی دادن، قضاوت کردن، تشخیص دادن خلاصه دعوی را بیان کردن، رای صادر کردن، تسلی
وجود حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ود حق، شایستگی، لیاقت، سزاواری، صلاحیت، اهلیت، مالکیت استحقاق، بستانکاری، طلب، مطالبه، ادعا، ادعای حق، دادخواهی، حقوق ملکی، حقوق مدنی، ارتفاق، م
مناسبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، برازندگی، روایی، مربوط بودن، رابطه شایستگی، سزاواری، صلاحیت، کفایت، اصلحیت، مهارت، استعداد اقتضا ◄ مصلحت بهموقع بودن، فرصت بهجا بودن ضرورت، ایج
ناشایستگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه یستگی، عدم مناسبت، نابرازندگی عدم مصلحت بیلیاقتی، بیکفایتی، عدم صلاحیت، ناشیگری، عدم مهارت، ناتوانی، عجز بدزمانی، بیموقعی، نابههنگامی
حیطۀ کارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سمت، پست، مقام، مرتبه، رتبه، صلاحیت، حیطۀ کاری، قلمرو کاری، حوزۀ وظایف، حیطۀ وظایف، حیطۀاختیارات، حیطۀ اقتدار، مسئولیت، اختیارات، حیطۀ اقتدار