صبر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ن، شکیبا بودن، منتظرماندن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، منتظر بودن چشم بهراه بودن، نگران بودن منتظرفرصت بودن، گوش خواباندن، ایستادن، درنگ کردن صبور بود
صبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام بایی، بردباری، مدارا، اعصاب، شکیب، طمانینه حوصله، حال، دماغ صبوری تحمل، حلم، طاقت، تاب، توان امان تأخیر
صبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام بایی، بردباری، مدارا، اعصاب، شکیب، طمانینه حوصله، حال، دماغ صبوری تحمل، حلم، طاقت، تاب، توان امان تأخیر
منتظر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه بودن، صبرکردن، صفبستن، درشرف وقوع بودن امید وصالدادن، میل داشتن
صبور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ودن، صبر نشان دادن، خودداری کردن، دست نگاه داشتن، آرام ماندن▲ صبر کردن
عصبانی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دن، بی صبر بودن، عصبیبودن، غریدن، بلند صحبت کردن، نگاه غضب آلود کردن، خیره نگریستن، ترشرو بودن اعصاب کسی خراب بودن، اعصاب کسی خرد (داغان