صافکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کننده، افقیکننده، صافکن، خواباننده، براندازنده، تبر، اطو (اتو)، اتوبخار، اتوپرس، وردنه، بامغلتان، غلتک، بولدوزر، غلتبان اتوکشی
منتقلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ناقل، وصی، صلحکننده، فرستنده، ارسالکننده، اعزامکننده، صادرکننده، پستخانه، مخابرهکننده رسانا، هادی شخص دهنده
صافکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کن، صافکننده، صیقلیکننده جاده صافکن، غلتک، بولدوزر، وردنه رنده، اتو سابکار
کمپرسورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، لِهکننده، متراکمکننده، جمعکننده، منقبضکننده، دستگاه پرس دستگاه آبمیوهگیری، چرخ، افشرنده، پالاینده، عصارهگیری کامیون کمپرسی چگالنده، کندانسور
استوانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انه، سیلندر، لوله چیزاستوانهای، وردنه، تنه، تنۀ درخت، کُنده، کپسول، درام، بشکه، ستون بومغلتون، غلتک، صافکن، صافکننده