شیرجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شیرجه، غواصی، غوطهوری، غرق، غوطه پایین رفتن، سقوط شیرجۀ هوایی، هوانوردی فروبردن درآب، ارتماس، تعمید، استغراق
شیرجه رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یرجه رفتن، درآب پریدن، زیرآبیرفتن، غوطهور شدن، پایین افتادن، پایین آمدن درآب فروکردن، غرقه کردن، زیر آب کردن، غوطه دادن، غوطهور ساختن، غرق کردن، آ
داخل شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخل شدن، وارد شدن، تو آمدن، پا گذاشتن، پریدن، رسیدن سوار شدن، سواری کردن افتتاح کردن، باز کردن بازدید کردن، سَر زدن شیرجه رفتن اسم نوشتن، اسمنویسی
حرکتکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، رفتن، تکان خوردن، جنبیدن، جُنب خوردن، خرامیدن، راه رفتن، قرار نداشتن، آرام نداشتن، پویا بودن، پوییدن، تکاپوکردن، فعال بودن، پریدن تابخوردن [◄آویز
صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ا، نوا، صوت، آوا، بانگ، ندا، شنوایی شلوغی، قیلوقال، همهمه، ولوله، هنگامه، غریو، غوغا، دادوبیداد، بلندی صدا دانگ آواز، نغمه، آهنگ، ملودی، موسیقی
شیرجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شیرجه، غواصی، غوطهوری، غرق، غوطه پایین رفتن، سقوط شیرجۀ هوایی، هوانوردی فروبردن درآب، ارتماس، تعمید، استغراق
مهریهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، مهر، شیربها، کابین جهیزیه نفقه، خرجی، مستمری، کمک هزینه، مقرری صداق، میراث زوجه ارث، سهم اولاد، ارثپدری، ثروت موروثی، میراث، ترکه، مردهری