شیرجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شیرجه، غواصی، غوطه‌وری، غرق، غوطه پایین رفتن، سقوط شیرجۀ هوایی، هوانوردی فروبردن درآب، ارتماس، تعمید، استغراق
شیرجه رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یرجه رفتن، درآب پریدن، زیرآبیرفتن، غوطه‌ور شدن، پایین افتادن، پایین آمدن درآب فروکردن، غرقه کردن، زیر آب کردن، غوطه دادن، غوطه‌ور ساختن، غرق کردن، آ
شیر و لبنیاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ر و لبنیات شیر، شیرخشک، شیرپرچربی، شیرکم‌چربی شیر گاو، شیر بز میلک‌شیک، شیرکاکائو، شیرموز پاستوریزه، هموژنیزه، استرلیزه فرآوردۀ لبنی: شیر، ماست، کره
شیرجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شیرجه، غواصی، غوطه‌وری، غرق، غوطه پایین رفتن، سقوط شیرجۀ هوایی، هوانوردی فروبردن درآب، ارتماس، تعمید، استغراق
عمقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد عمق، ژرفا، گودی، تقعر قعر، کَف، سطح زیرین ◄ پایینی چاله، چاه، چاه عمیق، چاه ویل، غار دره اعماق، پرتگاه، ورطه گوشته، زمین‌شناسی قعر جهنم، جهنم غواصی
هوانوردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] هوانوردی، پرواز، هوابرد ارودینامیک، آئرودینامیک، علوم موشک، بالیستیک مافوق صوت، سوپرسونیک، دیوار صوتی، علم صدا صعود فرود، سقوط پرندگان شیرجه، پرش،
داخل شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخل شدن، وارد شدن، تو آمدن، پا گذاشتن، پریدن، رسیدن سوار شدن، سواری کردن افتتاح کردن، باز کردن بازدید کردن، سَر زدن شیرجه رفتن اسم نوشتن، اسم‌نویسی