شکاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، درز، چاک، تَرَک، قاچ، دره، منفذ، سوراخ، تله، حفره، پارگی، دریدگی، قطع شقاق تخلخل گسیختگی، انقطاع مدخل، راه ورودی، آستانه، خروجی، دهان فاصله▲ تقعر
فیزیک هستهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ای، رآکتور هستهای، نیروگاه اتمی، واکنش هستهای، شکافت اتمی، فیشن، همجوشی هستهای، فیوژن، رآکتورگداخت بمب اتمی، بمب ئیدروژنی، کلاهکاتمی، کلاهک هسته
تفرقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رق، پراکندگی، شکست، انکسار، پاشیدگی، پاش، پاشیدن پخش، پراکنش، انتشار، نشر، سرایت، واگرایی اوراق شدن، تجزیه تشعشع، گسیل انفجار، شکافت نیروی خارج ازمرک
واگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت واگرایی، ازهم دور شدن، انشعاب، انحراف، اختلاف پخش، تشعشع، پراکندگی، انفجار، شکافت، تفرق دوراهی، شاخه اشعه، شعاع نورانی ≠ جداسازی
فاصلهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لهدار، شکافته، چاکدار، چاک، چاکچاک، قاچقاچ، گشوده، باز دارای ترک، ترک برداشته، شکسته، جدا توخالی، پوک، پوچ، میانتهی، مقعر متخلخل، سوراخدار
حفرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل سوراخ، شکاف، روزنه، منفذ، چاه، میلۀ چاه، چاله، چال، چالهچوله، دستانداز کنج، گوشه، زاویه، عقبرفتگی ورطه، شکاف عظیم، وادی، چاه ویل، اعماق، چاه عمی