شکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شکار چارپا (شکاربزرگ)، ماهیگیری، شکار پرندگان مراحلشکار چارپا: کولهکش، باد چاق کردن، دید، دوربین کشیدن، پاک کردن، تیراندازی، کولکردن، پوست ک
شکار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دن، ماهی گرفتن، صیدکردن، تور انداختن، بهدام انداختن، گرفتن تفریح کردن
شکاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، درز، چاک، تَرَک، قاچ، دره، منفذ، سوراخ، تله، حفره، پارگی، دریدگی، قطع شقاق تخلخل گسیختگی، انقطاع مدخل، راه ورودی، آستانه، خروجی، دهان فاصله▲ تقعر
شیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ار، چروک، شخم، چین، آج، برش، دره تَرَک، درز، پارگی، شکاف قطع رد، جاپا، یادگار کانال موج حکاکی، کندهکاری
شیار کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ل] شیار کشیدن، شخم زدن بُرش دادن، بریدن حک کردن، رنگارنگ کردن تا کردن، خَم کردن
شکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شکار چارپا (شکاربزرگ)، ماهیگیری، شکار پرندگان مراحلشکار چارپا: کولهکش، باد چاق کردن، دید، دوربین کشیدن، پاک کردن، تیراندازی، کولکردن، پوست ک
قلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رختآویز، جارختی، جالباسی، میخ طویله، بندِ شلوار، دار، گیره قلاب ماهیگیری، شکار
کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ُشتن، قتل▼، اعدام، قصاص، تیرباران، مجازات اعدام شکار، ذبح، قربان قلعوقمع، معدوم سازی، تخریب آتش، اتلاف
ورزش باستانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ستانی، ورزش زورخانه، چوگان، شکار، تیراندازی، اسب تازی فنونزورخانه، شیرینکاری، شلنگ، شاطری، زورگری، چرخ زدن، کباده کشیدن، تکپر، تکچرخ وسائل
پستاندارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تانداران میمون، عنتر (انتر)، بوزینه، شمپانزه، گوریل، بابون، اورانگوتان درندگان، بهایم، گربهسانان، گربه▼، شیر، ببر، پلنگ، یوزپلنگ، چیتا، پوما فی