شُوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه واریته، کاباره، استریپتیز آببازی هنرنمایی سیرک، شعبدهبازی
همسرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی شوهر، عروس، داماد، زوج، زوجه، جفت شوهر، شو، شوی دمساز، همدوش، همتا لنگه، دوگانگی، همطراز، مانند، اقوام بختوبالین، عیال، متعه، متمتع، مت
مذکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نر، مرد، آقا، رجل، جنس خشن، ذکر، ذکور، مردک، آغا، پیرمرد شوهر، شوی، زوج، همسر برادر، داداش، اخوی پدر، ابوی، ناپدری، پدرخوانده، پدربزرگ، عمو، دای
رهبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شوا، سرور، سرگروه، راهنما، مقتدا، پرچمدار ولیفقیه، امام، ولی امر پیامبر زمامدار، زعیم، رئیس، کفیل، بزرگ قوم، ریشسفید، کدخدا، شیخ، قطب، خ
پُشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ُشتی، پَسین، عقبی، عقب، خَلفی، پشتسری مقابل، روبرو بعدی، متأخر، آتی
خشکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شکی، پژمردگی، پلاسیدگی، بیآبی، تبخیرشدگی، سوختگی احتراق خشکسالی، قحطی، کمآبی، بارش کم اقلیم بیابانی، کویر، بر ِبیابان (برهوت، برهود)، بادی