ممکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال شدنی، مقدور، میسر، بالقوه، نهفته، قابل انجام، امکانپذیر، ممکنالوقوع، محتمل
صلاح مصلحت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه لحت کردن، مشورت خواستن، بهداوریرفتن، پیروی کردن، تبادل نظر کردن، وارد شور شدن نصیحت شنیدن