بذلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فه، شوخی، جوک، هزل، مزاح، مطایبات، فکاهی نکته، خرده، معانی ظریف، طنز، هجو حاضرجوابی متلک سربهسر گذاشتن
راست گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] راست گفتن، واقعیترا گفتن، شوخی نکردن اظهار کردن بامتانت سخن گفتن، باوقار بودن روراست بودن افشا کردن، ابرازکردن پیشبینی کردن
ظریف سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] ظریف سخن گفتن، هجو کردن، حاضر جواب بودن شوخی (مزاح) کردن، جوک گفتن، سرگرم کردن سربهسر کسی گذاشتن، متلک بار کسی کردن
هجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ره، سخن نیشدار، تهمت دروغین، تجسم غیرواقعی، مسخرهبازی▼، افترا طنز، متلک، شوخی، هزل، بذله هجائیات، هجویات، هجونامه، هجویه
ثبات فکری نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام فکری نداشتن، تحت تأثیر قرار گرفتن، تغییر عقیده دادن، بیعزم بودن بازی درآوردن، احمقانهرفتار کردن، احمقانه بودن دمدمیبودن بایک غوره سردیش