شاغلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل، فعال، مشغولکار، دارای شغل، باکاره، دارایفعالیت، ساعی، زحمتکش بهکارگرفتهشده، استخدامشده
دارایفعالیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ارایفعالیت، فعال، کاری، شاغل، جدی، متحرک جاری، مداوم چابک، سریع بیدار، بههوش، آگاه، هشیار، هوشیار بیخواب، بدخواب پرجنبوجوش، پرتحرک، علی
مشغولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه غول شلوغ، پرماجرا بهکارگرفتهشده، مشتغل، شاغل ایفاگر، عامل، مجد دایر، جاری
سوارهنظامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) هنظام، اسواران، پلیس سواره شوالیه وسیلۀ نقلیۀ جنگی
طبقه متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وسط، کسبه، بازرگانان، شاغلین حرفه ای، کارمندان، بورژوازی
ادبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دب، نزاکت، اتیکت، اخلاق، اصالت، پرورش بهادری، شوالیهگری، احترام ملاحظه، فروتنی تربیت، تعارف، حسن سلوک، رفتار نیک، تشریفات معاشرتی بودن،