شهریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ی، مدنی منطقهای، محلی، استانی، مرکزی شهرنشین، متمدن مرکزنشین، اهل پایتخت، پایتختنشین
شاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام شاهنشاه، شهریار، اعلیحضرت، خسرو، کیخسرو، ملک، امیر، حاکم، خاقان ملکه، شهبانو، علیاحضرت، امپراطریس قیصر، سلطان، خلیفه، سزار، تزار، کایزر
بدکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ] بدکار، شریر، [ شرارت934]، جلاد، دژخیم، شمر، آدم پست، فاسد، خرابکار، چیز ممانعتکننده، ویرانگر اشرار، بدکاران، تبهکاران مجازاتکننده
شهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ، بلده، بَلَد، مدینه، مادرشهر، ابرشهر، متروپلیس، تهران بزرگ، مرکز، پایتخت قصبه، بخش، منطقۀ شهری، شهرک، حوالیشهر، حومۀ شهر، مرکز شهر، بالایِ شهر،
شهرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام رزن، حومه، حومۀ شهر، شهرک اقماری، بلوک آپارتمانی، مجتمع، حلبیآباد، حصیرآباد، محلۀزاغهنشین، پایین شهر، جنوب شهر، محلۀ فقیرنشین، بالای شهر، محلۀ