شایعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بر تأییدنشده، شایعات، هیاهو، تبلیغات، مجعولات، غیبت محاوره جنجال، یککلاغچهلکلاغ، هیاهو، سروصدا، جاروجنجال، غوغا، رسوایی، قشقرق، افتضاح، اف
شایعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط شایع، شایعشده، دانسته، افشاشده آوازۀ شهر، معروف، مشهور پُرخبر
شایع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط یع کردن، شایعه راه انداختن، مخابره کردن، نامه نوشتن، اطلاعدادن، افشا کردن، انتشار دادن لو دادن
ناموزون [کلام]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] ناموزون [کلام]، زمخت، زشت غلط، معیوب، ناقص مستهجن، شنیع، پست، مبتذل سکتهدار سست [کلام] بیادب، خام، بیتزویر
زشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زشت، بدریخت، کریهالمنظر، کثیف، ناپاک نفرتانگیز، کریه، رکیک، شنیع ناآراسته، نازیبا، بدلقا، بدلعاب، بدگل، ناگیرا، اکبیری ناگوار، وخیم انکرمن
قابل اتهامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ام، قابل تعقیب قانونی، قابل پیگرد، قابل اسناد، نسبتدادنی، نکوهیده، محکومشدنی شنیع
شایعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بر تأییدنشده، شایعات، هیاهو، تبلیغات، مجعولات، غیبت محاوره جنجال، یککلاغچهلکلاغ، هیاهو، سروصدا، جاروجنجال، غوغا، رسوایی، قشقرق، افتضاح، اف
شایعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط شایع، شایعشده، دانسته، افشاشده آوازۀ شهر، معروف، مشهور پُرخبر