توجه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ردن، دقتکردن، باریک شدندر چیزی، اعتنا کردن (داشتن) بهکسی (چیزی)، درنظر گرفتن، لحاظ کردن، مواظب بودن، دیدن، شنیدن، نگاه کردن، مطالع
مردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی مرحوم، شهید، خدابیامرز، شادروان، قربانی، ناکام، جوانمرگشده، مدفون، کشتهشده میت غریق
عفوشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، بخشوده، بخشیدهشده، معذور، معاف آمرزیده، مغفور، مرحوم، شادروان، جنتمکان، خلدآشتیان، طابثراه