شدّت و حدّت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شدّت و حدّت کلام، حدّت، حدّت کلام، نفوذ کلام، غلیان سوگند اغراق، آبوتاب گرما، احساس، تندی، انرژی، احساسات گرم سرزندگی
شدتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت راوانی، فرط، زیادی، زور، خشونت، عنف، تشدد، تندی، تغیر، خشم سبعیت، وحشیگری، قانونشکنی، وحشیبودن، توحش سختگیری، تحمیل، اجبار تشدید، افزایش تروریسم،
شدت بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، تشدید کردن، متلاطمکردن، تکان دادن، جنباندن، بههم زدن، آشفتن افزودن
شکست دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل دادن، مغلوب کردن، عقبزدن، مالاندن متفرق کردن ناکاوت کردن، ضربهفنی کردن
شدّت و حدّت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شدّت و حدّت کلام، حدّت، حدّت کلام، نفوذ کلام، غلیان سوگند اغراق، آبوتاب گرما، احساس، تندی، انرژی، احساسات گرم سرزندگی
غفلت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود غفلت کردن، نادیده گذشتن، ازقلمانداختن، فروگذاردن غفلت کردن از دیگری◄ توجه نکردن [بهشخص دیگر]▼ غفلت کردن در وظایف، اهمال کردن، لاابا
غفلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یدقتی، بیمبالاتی، سهو، بیملاحظگی، اهمال، مسامحه، لغزش، تغافل، بیخبری، بیتوجهی، فراموشی آبمالی، فروگذاری، کوتاهی، قصور، فقدانوظی
تیزی [حواس]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت اس]، تندی و تیزی، تحریکپذیریحواس، حساسیت، آلرژی، واکنش سریع، حساسیت فیزیکی شامۀ (چشایی، ...) قوی، گوش تیز، بینایی (دید) دهدهم، حواس تیز، تیزبینی خ
انبساطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد انبساط، تورم، بسط، بزرگ شدناندازه امتداد گسترش، توسعه، بهبود تورم، التهاب، باد داشتن، باد آوردن بسط، ازدیاد، افزایش آگراندیسمان تقویت، فزونسازی، تش