پاک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، شُستن، آبکشیدن، آبزدن، غسل کردن، برق انداختن، اتو کردن، گردگیری کردن بُردن، ستردن، زدودن، تراشیدن، برداشتن، محو کردن، منزه کردن، تمیزک
نَم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی دن، مرطوب ساختن، لیسیدن، شستن، [ پاک کردن 648]، ریختن، آغشتن، آلودن، تَر کردن