بیبوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] بیبویی، فقدان شامه، آنوسمیا بیبوکننده، دئودورانت، بوگیر، برطرفکنندۀبوی بد، مادۀ بوبَر، اسپری، افشانه
بوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عطر، بوی بد، رایحه، دود، بخور، عود نسیم نا بویایی، شامه، مشام، بینی، دماغ، سوراخ بینی ◄ برآمدگی استشمام
عهدهدارشدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، مأمورشدن، مسئول شدن، تقبل کردن، اقدامکردن، بهعهده گرفتن، متعهد شدن، مسئولیت را بهعهده گرفتن، آستین بالا زدن(کردن)، پرداختن، کاری دست کسی