بدکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ] بدکار، شریر، [ شرارت934]، جلاد، دژخیم، شمر، آدم پست، فاسد، خرابکار، چیز ممانعتکننده، ویرانگر اشرار، بدکاران، تبهکاران مجازاتکننده
ظالمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی خبثطینت، نامردمی، رذل، سنگدل، ازخدابیخبر، غدار، بیرحم، سختگیر، ضد بشر حیوان صفت، وحشی، ددمنش، درنده، شریر، شرور، خونخوار، آدمخوار قات
بیغرض بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات غرض بودن، نفعی نداشتن، ذینفعنبودن، خود را فدا کردن، قربان رفتن، برای دیگری مردن، نفع شخصی نداشتن، نفع شخصیرا در نظر نگرفتن نثار کردن، تقدیمکردن،