کوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] کوری، نابینایی شبکوری، کوررنگی، عیوب چشم ◄ کمسویی برفکوری نقطۀ کور بریل، نگارش عصای سفید کورمال
کمسوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ضعف چشم، عیوب چشم، دوربینی، نزدیکبینی، چشم چپ، لوچی، دوبینی، آستیگماتیسم، کاهش تطابق، پیرچشمی، کوررنگی، شبکوری بیماریهای چشم: آبمروارید، آب آ
زحمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، تمرین، تدارک نرمش، ژیمناستیک، پهلوانی، ورزش، سرگرمی اضافهکار، اضافهکاری، شیفتکاری، شبکاری تلاش▲، دسترنج، رنج