شاهکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آفریده، اثر، کار استادانه، کار هنری، اثر هنری، مطلوبکلکسیونرها حماسه، دلاوری
آشکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط نمایان، اظهرمنالشمس، جلوهگر، بدیهی، باین، بارز، مشهود، مرئی، پیدا، روشن، فاش، مبیّن، مبرهن، بیّن، هویدا، پدید، عیان، پدیدار، مکشوف، محسوس،
آشکار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، روشنشدن، تجلی کردن، متجلی شدن، آفتابی شدن، برملا شدن، برآمدن، پدید آمدن، برخاستن، پیداشدن، ظهور کردن، امتحان پس دادن، روشن و آشکار شدن ما
نمونۀ کمالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کمال، اسوه، ابرمرد، انسانوالا شاهکار آفرینش سرمشق، الگو، مدل، استاندارد، الگوی نخستین، سرمشق شاهکار، کار خارقالعاده
فعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ام شده، عملیات، موفقیت، اقدامات، انجام، کار برجسته، شاهکار، اثر هنری، کار بزرگ، مطلب مهم فتح نمایان، شجاعت مانور، عملیات، تدابیر جنگی کودت
چیز زیبافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، اثر هنری، آفریده، اثر، آیت، شاهکار، بهترینِ نوعِ خود جواهر، گوهر زیبای شگفت، لعبت طبیعت زیبا، باغ، بوستان، پارک جنگلی، گلزار، دشت سرسبز، آ
کار خارقالعادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی عاده، کار بزرگ و چشمگیر، کارستان، معجزه، کار معجزهآسا، شاهکار، استادی عجیب، جادوگری، نمایش محیرالعقول، دراماتورژی حماسه، دلاوری