حاکمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام حکمفرما، حکمران، فرمانروا سلطنتی، شاهانه، امپراطوری، امپریال، استعمارگر، استعماری عالیمقام، بلندمرتبه، بلندپایه، عالیقدر، عالیرتبه،
نجبافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی م] نجبا، اشراف▼ خانوادۀ سلطنتی، رجال، مقامات پاکنژادی، سلسلۀ شاهان نشان اشرافیت، آرم
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر