سهم بهاندازه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود اندازه دادن، تقسیم کردن، بهره دادن، سهیم کردن، تسهیم کردن سهم داشتن، سهیم شدن
سَمّیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مومکننده، زهرآگین، مُخدّر، مستیآور، گندیده، مهلک، کشنده زهرآلود، سمآلود، سمدار
سهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، بهره، سرانه، مایه، قسمت، حصه، میراث سهمیه، جیره، کوپن، بُن، بهابرگ تکه، بخش (قسمت)، جزء قاچ، پُرس، لپه، نیمه، نصفه عضو حقالشرکه
بدمزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زه، بدطعم، بیمزه، زننده، ناخوشایند، نامطبوع، ناگوارا، تلخ گند، متعفن، فاسد، فاسدشده، گندیده، مانده، سمی سوخته غیرآشامیدنی، خراب، تیز [مزه]، ترش،
طنابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نخ، ریسمان، رشته رسن، حبل، بند، تار، زه کابل، سیم، سیم بکسل، مفتول مهارکننده، زمام، افسار، کمند▼ زنجیر، پابند، غل، یوغ▼ باربند، بارپیچ
استحکاماتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ات، بارو، حصار، برجوبارو، سیم خاردار، میدان مین پناهگاه، جانپناه
پیوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوند، وسیلۀ اتصال، محیطِاتصال، مادۀ اتصال طناب▼، قلاویز▼، گره، رباط▼، قفل▼، یوغ▼، کمربند▼، افسار، کمند▼، چسب▼ زنجیر، رابطه لولا، اتحاد ملاط، سیمان
الکتریسیتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سیته، برق، کهربا، رعد وبرق، نیرو صاعقه، برق، آسمانقرمبه، آذرخش، شعاع نورانی الکتریسیتۀجاری، برق مثبت، برق منفی، برق سهفاز، ارت، آند، کاتد، مثبتوم