سیارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ره، استروید اعضای منظومۀ شمسی:، عطارد (تیر)، زهره(ستارۀ صبح، ونوس)، زمین، مریخ (سیارۀ قرمز، بهرام)، مشتری (سیارۀ غولپیکر)، زحل(سیارۀ زیبا، کیوا
سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اه، مشکی، سیهفام، زغالی، نوکمدادی، پرکلاغی، قیرگون سوخته، آفتابسوخته ◄ گرم شده چشمسیاه، موسیاه، سیهپوش سیهچرده، تیره، برزنگی، سیاهپوست پر
سیاه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیاه کردن، کثیف کردن، تاریک کردن، سوزاندن سیاه شدن، دوده گرفتن
چیز سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، قیر، ذغال، زاغ، شب، دوده، کربن سیاهجامگان حاجی فیروز آدم سیاهپوست، زنگی، برزنگی، کاکاسیاه، تیرهپوست، سبزه
مشخص کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مشخص کردن، بستن، معین کردن، شمردن سیاهه تهیه کردن، لیست کردن تعریف کردن، تعیین کردن، محدود کردن جدا کردن، فرق گذاشتن، کنار گذاشتن گذاشتن معنا داشتن ت
فهرست کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ست کردن، لیست کردن، فهرستنوشتن، موجودی برداری کردن، سیاههبرداری کردن، صورتبرداری کردن، وارد کردن، ثبتکردن نامنویسی کردن، نام نوشتن، ثبت نام کردن،
فهرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هه، لیست، جدول، لیست اقلام، فهرست اقلام، موجودی، صورت، صورت دارایی، فهرست اموال، صورت موجودی، سیاهه کالا، دفتر، دفتر دارایی، دفتر موجودی آرایه، اندکس
قیمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بها، نرخ، مظنه، ثمن، عوض، ارزش، هدیه، نرخ روز، مظنۀ بازار آبونمان، حق اشتراک، مبلغ پرداختی، نرخ مصرف، نرخ پالس، نرخ پیک (زمان حداکثر مصرف) ش
سیاه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیاه کردن، کثیف کردن، تاریک کردن، سوزاندن سیاه شدن، دوده گرفتن