سیاستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راهکار، روش، دستورالعمل، استراتژی، خطمشی نحوۀاداره، دانش حکومت کردن، حکمرانی دوراندیشی، آیندهنگری روششناسی، متدلوژی دیپلماسی ◄تدبیر▼
سازمان سیاسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ور، مملکت، دولت▲، حکومت، حکومت (ملی)، دربار، ایالت، اردوگاه، بلوک، ائتلاف، محور، جبهه، نهضت، فدراسیون نظام، حاکمیت، رژیم، سیستم کشور، د
تثبیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جاد ثبات، برقراری، نهادینه کردن، تأسیس، بنیانگذاری، تنفیذ، تأیید اعتبار ایجاد تعادل (موازنه)، سیاست بازدارنده تعدیل
انقباضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد انقباض، تراکم، قبض، تکاثف تنگی، قید، محدودیت کاهش، کم کردن، تقلیل انقباض عضلانی، اسپاسم، گرفتگی، درد زایمان سیاست انقباضی مالی، تورمزدایی، کاهش تور
حکمرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، فرمانروایی، ادارۀ مملکت (کشور)، مملکتداری، سیاست، سیاستگذاری، راهبری، فرماندهی، امارت، امیری، اتوریته، امامت کنترل، تسلط، غلبه، چیر
برنامهریزی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] برنامهریزی کردن، طرح کردن، فازبندی کردن تعیین سیاستکردن، سیاستگذاری کردن، طرح دادن، برنامه دادن
مصلحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اقتضا، سیاست، صلاح، خِیر، صواب، علاج، چاره، درست، فایده، درمان مناسبت، وجود حق اقتضا، ضرورت، ایجاب، وجوب، جبر، لزوم، حاجت، احتیاج، نیاز، اجبا