سکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ک، درهم، قران، ریال، تومن، سکۀ طلا، بهار آزادی پشیز، پاپاسی، دینار، شاهی، صنار، قران، عباسی زر، سیم لیره، امپریال
سکه ضرب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سکه ضرب کردن، سکه زدن، اسکناس چاپکردن، صادر کردن، بهگردش انداختن
افزودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اد کردن، بیشترکردن، اضافه کردن، بالا بردن، افزایش دادن، تکثیر کردن، تولید کردن، بار آوردن دوبرابر کردن، تکرار سه باره، مکرر کردن، تکرار کردن توسعه د
سکه ضرب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سکه ضرب کردن، سکه زدن، اسکناس چاپکردن، صادر کردن، بهگردش انداختن
ضرابخانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی انه، سکهزنی، ضرب سکه، چاپخانۀ بانک مرکزی صراف، تاجر بانک ناشر اسکناس
چیز کوچکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت وچک، مینیاتور، ریزه، تکه ذره، اتم، عنصر چیز ناچیز، پول خرد، سکه، پشیز حیوان کوچک، مورچه، کک، ساس، موریانه، آمیب، میکروارگانیسم، موجودات تکسلولی
دایرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یسک، حلقه▼، مدار▼، قرص، لوح، چرخ▼ چرخه چیز دایرهای:سکه، واشر، میدان، قرص نان، پیچ، جادۀ کمربندی، گردو، گردکان مقاطع مخروطی ◄ منحنی گوی، کُره شعاع، ق