بالا آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آوردن، استفراغ کردن، قیکردن، اُغ زدن نشخوار کردن آروغ زدن باد درکردن سکسکه کردن سرفه کردن، صدا را صاف کردن تف کردن بیرون دادن [مدفوع]
مستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] مستی، سُکر، عدم اعتدال شُرب خمر، میگساری، عیاشی، نوشیدن شراب کِیف، بیخودی، نشئگی، خلسه سکسکه، لغزش زبان، مشکلِ سخن عربده بزم، شرب ساغرریزی خما
دفع بدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت دنی، تراوش، ادرار، تخلیۀروده استفراغ، تهوع، دلآشوبی، اُق(عُق)، قی، انقلاب، حالت دلبههمخوردگی و استفراغ آروغ، بادگلو سکسکه، عطسه، سرفه، آب دهان،
ادوات ناوبریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اوبری، سکستانت، قطبنما، رادار، چراغ دریایی، نقشه سکان، لنگر، تیغۀ موتور، پارو، بادبان جیپیاس، سیستم موقعیتیابی جهانی، ماهواره لنگرگاه، مارینا، ا
عشقبازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نزدیکی کردن، درهمافتادن، سکس داشتن، جفت شدن، کام برگرفتن، همآغوشی کردن، همبستر شدن، بهوصالرسیدن، بهدیگری رسیدن، بهدیگری پیوستن، همآغوش شدن نوازش