سپری شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ن، گذشتن، جریان داشتن، طی شدن، منقضی شدن، چرخیدن، چرخیدن فلک، گردیدن، آمدن، برآمدن، طول کشیدن، پیشرفتن
[فعل] سپری بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان سپری بودن، گذشتن، گذشته بودن، طیشده بودن، دوران خودرا تمام کردن، زمانهاشگذشته بودن
[فعل] سپری بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان سپری بودن، گذشتن، گذشته بودن، طیشده بودن، دوران خودرا تمام کردن، زمانهاشگذشته بودن
چسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یشم، سریش، صمغ، ماستیک، سیلیکون جوش، لحیم خمیر، بتونه، ملاط، ساروج، آژند، سیمان، بتون، گچ، مصالح ساختمانی، روکار چسب آکواریوم، سیلیکون، چسب نواری، چ
گذشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان پایانیافته، سپری، سپریشده، تمامشده، خاتمهیافته، منقضی، بهانتهارسیده، مختومه، ختمشده، پایانی قدیم، قدیمی، دیرین، ماضی، تاریخی اولیه، ابتدایی، ب
وقت گذراندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان دن، عمر کردن، پیر شدن، زیستن، سپری کردن، مشغول بودن، طی کردن، معلق بودن فعالیت داشتن ادامه دادن
گذرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان را، گذران، طیشونده، جریاندار، گردنده، درگردش، درجریان سپریشده، سپری، طیشده، منقضی، گذشته مشغول جاری، مداوم