گرمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تفته، سوخته، کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده آبپز، نیمپز، عسلی، پخته، گرم
خشکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بایر، لمیزرع، برهوت، بیآبوعلف، کمآب، بیباران، آفتابی، سوخته، آفتابسوخته پلاسیده، پژمرده، چروکیده، منقبض نمگیر
سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اه، مشکی، سیهفام، زغالی، نوکمدادی، پرکلاغی، قیرگون سوخته، آفتابسوخته ◄ گرم شده چشمسیاه، موسیاه، سیهپوش سیهچرده، تیره، برزنگی، سیاهپوست پر
خرابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تباه، ضایع، معدوم، نابود، ساقط، منهدم، ویرانه، پا[ی]مال، پا[ی]کوب بایر، موات، لمیزرع، بیآبوعلف ازبین رفته، تخریب شده، نابود شده، معدوم، تباه شده،
تندوتیز [حواس]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، تحریکپذیر، تیز، قوی، دقیق، حساس، تأثیرپذیر، باز، گرم، تحریکشده، ملتهب، سوخته، رک [صفات محرکها (گزنده، زننده، نیشدار، ...) ◄ تندوتیز، برانگیزندۀ