سوزاندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تش زدن، کز دادن، خاکستر کردن، داغ کردن، گداختن، الو زدن، شعلهور کردن، سوختن
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
آسیابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اب، آسیا لهکننده، خردکننده، پودرکننده، آبمیوهگیری هاون، سوهان، سمباته، رنده آردبیز، الککننده آسیای آبی، آسیای بادی، دستی، اسبی، برقی آسیاب
زبریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل م] زبری، زبریت ریش، مو، گیسو▼ پشم، کُرک، پَر، بال ناهمواری چیز زبر: سمباته، سوهان، تهریش، لباس پشمینه، اسکاچ
ابزارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آلت، وسیله، افزار، مایه، اندام، آلات، ادوات، ادات، لوازم، سلاح وسیلۀ مکانیکی، وسیلۀبرقی، اهرم، هندل، ماشین▼ برده، خادم، عروسک، مهره، روبات، آ