سوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، اسبسوار، سوارکار مسافر، سرنشین پستچی، چاپار، پیک، ارتباطات پستی پلیس سواره، سوارهنظام چپانداز، چابکسوار دوترکه، دوپشته
صفات لباس: سفارشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سفارشی، دستدوز، خوشدوخت، بددوخت، بازاریدوز، پروشده، مُد، مُدِروز، خیاطی شیک، اسپرت، بدننما، دکولته تنگ گشاد، ماکسی آجیده، دوخته، ناخنکزده، آزاد
دندانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نه، رنده، اره، زبانه، فاق، شکاف، بریدگی، سوفار، کنگره چیزدندانهدار: اره، شانه، بُرس، قشو، برجوبارو چوبخط
صفات لباس: سفارشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سفارشی، دستدوز، خوشدوخت، بددوخت، بازاریدوز، پروشده، مُد، مُدِروز، خیاطی شیک، اسپرت، بدننما، دکولته تنگ گشاد، ماکسی آجیده، دوخته، ناخنکزده، آزاد
بالا رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بالا رفتن، بلند شدن، سوار شدن، سواری کردن ارتفاع گرفتن، اوجگرفتن، اززمین بلند شدن، صعود کردن، پرواز کردن بهقله رسیدن، ازکوه بالا رفتن، تلاش کردن پر
داخل شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخل شدن، وارد شدن، تو آمدن، پا گذاشتن، پریدن، رسیدن سوار شدن، سواری کردن افتتاح کردن، باز کردن بازدید کردن، سَر زدن شیرجه رفتن اسم نوشتن، اسمنویسی