سوختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ب، ذغال، نفت، نفتسفید، نفت کوره، گاز، گاز طبیعی مایعشده، بنزین، زغالسنگ، اورانیوم، استیلن، اِتان سوخت فسیلی، هستهای، طبیعی، خورشیدی
ساختمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، سازه، بنا، عمارت، ابنیه، عمارات برج، آسمانخراش، [ساختمان بلند 209]، بلوک، مجتمع مسکونی اهرام مصر، عجایب هفتگانه کاخ، قصر، دربار، درگاه، قلعه، بارو
ساختمان بلندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لند، مناره، ستون، برج، ارک (ارگ)، قلعه، بارو، آتشگاه اهرام، برج ایفل، آسمانخراش آنتن، دکل، ابرقارچی چیز بلند: نردبان، نیزه، خدنگ، کوه▲
ساختارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اختار، بافت، ساخت، زیرساخت، شبکه، آرایش طرح، الگو، ساختمان، سامانه، ترکیب، بافت متقاطع زیربنا، استخوانبندی، اسطقس (اسوقس)، روبنا، بدنه، پیک
ساختاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ] ساختاری، ارگانیک، سازمانیافته زیربنایی، روبنایی، زیرساختی ساختاریافته، منظم، مرتب
ساختمان تفریحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ریحات، تالار موسیقی، فرهنگسرا، موزه، سینما، تئاتر (سالن)، کتابخانۀ عمومی، نگارخانه، گالری استادیوم، ورزشگاه، زورخانه، باشگاه، باشگاه ورزشی،
منبع انرژیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی، سوخت فسیلی، سوخت، تأسیسات ئیدروالکتریک (هیدروالکتریک)، خورشید، سوخت هستهای، اورانیوم، فیزیک هستهای▼ سوخت فسیلی: زغال، زغال سنگ، نفت، مازوت، [◄
آتش گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، سوختن، الو گرفتن (کردن)، گُر گرفتن (زدن) مشتعل شدن، اشتعال یافتن، اشتعال داشتن، شعلهور شدن، شعلهور بودن، شعله (گرازه) کشیدن (زدن)
احتراقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اق، اشتعال، شعلهوری سوخت آتشسوزی، حریق، آتش التهاب کوتر آتشزنه، آتشگیره، چخماق
گرمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تفته، سوخته، کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده آبپز، نیمپز، عسلی، پخته، گرم