خسرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سران، فقدان، باخت، ازدست دادن، زیان دیدن، تضییع رکود، کساد بازار، عدم فروش، جنس بهفروشنرفته، بادکرده آش نخورده و دهن سوخته گمگشتن
بیگناهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات گناهی، معصومیت، عصمت، دستان پاک، وجدان پاک، وجدان راحت، شماتتناپذیری تبرّا، عذر موجه، بهانۀ مقبول، بهانۀ وارد، خدشهناپذیری صاف و سادگی، ناآزم
مناسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سته، مقتضی، برازنده، مناسب مقام، باب، درخور، اندازه، بایدوشاید شایسته، ذیصلاح، قادر، توانا، لایق، اهل بایسته، مقتضی میزانکردنی، قابل انطباق، قابل
الکتریسیتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سیته، برق، کهربا، رعد وبرق، نیرو صاعقه، برق، آسمانقرمبه، آذرخش، شعاع نورانی الکتریسیتۀجاری، برق مثبت، برق منفی، برق سهفاز، ارت، آند، کاتد، مثبتوم
قدرندانستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی سته، قدرنشناخته، فراموششده، بیپاداش، حقخورده، ویژگی آنکه حقش خورده شده