صدا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، سروصدا کردن، صدا ایجاد کردن، سوت کشیدن، موجصوتیرا گسیل کردن، برآوردنِ صدا (فریاد، آواز، ...) برآمدن، بلند شدن، بلند شدن [آواز، صدا، و مان
بلندی صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] بلندی صدا، رسایی، بلندی صدای بلند: رعد، صدای انفجار، سوت، آژیر، آلارم، زنگ، ناقوس، بام، غرش، ویژ بلندگو▼ جیغ، فریاد، بانگ، داد، پرخاش، نهیب، ه
سینهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل پستان، ممه، بالاتنه قفسۀ سینه، توراکس، صدر نوک پستان، سرپستان، دگمۀ پستان سینهبند، سوتین، کرست، لباس زیر زره، جوشن
قطارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت مترو، قطارزیرزمینی، تراموا، قطاربرقی، مونوریل، قطارشهری، قطار اکسپرس لکوموتیو، لوکوموتیو ریل، خط آهن، راهآهن رییس ایستگاه، لکوموتیوران، سوزنبان ایس
صدای خشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای خراشیدن، صدایتراشیدن، غژغژ، خشوخش، زوزه، شیهه، عرعر، جیغ، سوت، صفیر، سرفۀ خشک، صدای ناهنجار، صدای حیوانات خفه کردن ارتعاش صدای قارقار موتو