سنگ معدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، سنگ آهن، ذغال سنگ، بُکسیت، سایر سنگها کانیها▲، صخره معدنشناسی، سنگهای آذرین (ماگمایی، آتشفشانی): گرانیت، بازالت، ماگما، سنگهای رسوبی: رسوب
سگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نگهبان، سگ گله، سگ چوپان، سگ شکاری (پاسبان، ...) توله سگ، هاپو سگ تازی، شینلو، بولداگ، ژرمنوُلف کلب
سند مالکیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته سند ثبتی، بنچاق، قباله، سند محضری، منگولهدار، برگه، قولنامه، انتقالنامه، قرارداد، مدرک وثیقه، گرویی، گروگان، چک سفیدامضا اعتبارنا
عامل آزمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، میزان، معیار، استاندارد، ملاک، ، عیار، محک، مُعَرف، اندیکاتور مترولوژی، واحد شمارش ◄ واحد وسیلۀ اندازهگیری، وسیلۀ سنجش، ابزارسنجش
ثبات دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر کردن، قراردادن، پابرجا کردن، پایا ساختن، پایدار کردن، دائمی کردن، ثابت کردن، استوار کردن، بهحالت موازنه درآوردن، بنیاد نهادن، نهادینه کردن، تشکیل
کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تن، مرتکب قتل شدن، تباهکردن، اعدام کردن، دار زدن، گردن زدن، تیرباران کردن، مجازات کردن خفه کردن سنگسار کردن، سنگ انداختن بهضربگلوله کشتن، تیر ا
مواد چاپشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ده، نمونههای کتابت، سنگ، لوح، لوح گلین، پاپیروس، چرم، پوست، کاغذ حروفچینی، راستهچینی، حروفریزی، باسمه لیآوت، صفحه
کلهشقبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کلهشقبودن، سرسخت بودن، سرسختی کردن، پافشاری کردن، مصمم بودن مطمئن بودن لجکردن، سر لج افتادن، سماجت کردن، ترشرو بودن ثبات داشتن، مقاومت