سنگ معدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، سنگ آهن، ذغال سنگ، بُکسیت، سایر سنگها کانیها▲، صخره معدنشناسی، سنگهای آذرین (ماگمایی، آتشفشانی): گرانیت، بازالت، ماگما، سنگهای رسوبی: رسوب
ثبات دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر کردن، قراردادن، پابرجا کردن، پایا ساختن، پایدار کردن، دائمی کردن، ثابت کردن، استوار کردن، بهحالت موازنه درآوردن، بنیاد نهادن، نهادینه کردن، تشکیل
وظیفه انجام دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات جام دادن، وظیفۀ خود را انجام دادن، کوتاهی نکردن، کم نگذاشتن، سنگ تمام گذاشتن، قصور نکردن، انجام وظیفه کردن
تباه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ردن، ازمیان بردن، به(بر)باد دادن، خراب کردن، ازبین بردن، ضایع کردن، به هدر دادن، باطل کردن، بی اثرکردن، ملغی کردن، برداشتن نابودکردن، ازصفحۀ روزگار
سنگ معدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، سنگ آهن، ذغال سنگ، بُکسیت، سایر سنگها کانیها▲، صخره معدنشناسی، سنگهای آذرین (ماگمایی، آتشفشانی): گرانیت، بازالت، ماگما، سنگهای رسوبی: رسوب