ساختارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اختار، بافت، ساخت، زیرساخت، شبکه، آرایش طرح، الگو، ساختمان، سامانه، ترکیب، بافت متقاطع زیربنا، استخوانبندی، اسطقس (اسوقس)، روبنا، بدنه، پیک
ساختاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ] ساختاری، ارگانیک، سازمانیافته زیربنایی، روبنایی، زیرساختی ساختاریافته، منظم، مرتب
مطابقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه بقت، سنخیت تطبیق، دنبالهروی همخوانی، همگنی تداوم منطقی، استدلال همانندی، مشابهت، تشابه
تشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ابه، مشابهت، شباهت، همانندی، قیاس، قابلیت مقایسه، همبستگی تناسب، تقارن سنخیت، برابری ترادف شبیهسازی، مطابقت اشتراک تجانس، همگنی خطای باصره
نوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، قسم، جور، گونه، رقم، قلم، قماش، تایپ، سنخ، جنس، گروه ∊ نوع انسان انواع، اقسام، اقلام، اجناس طور ◄ حالت
خویشاوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ویشاوندی، خویشی، همخونی، بستگی، قرابت، تقارب مادرتباری، نظاماجتماعی، شجرهنامه برادری اجداد، آباء، پدران، نیاکان، ولایت، ولی نپوتیسم، آتاویسم سنخیت
ناجور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ودن، نابجا به کاربردن، ناجور انتخاب کردن، غلط انتخاب کردن، درجای نامناسب بهکار بردن، بد بودن برای کسی افتضاح شدن، ناجور شدن، نداشتن سنخیت یاازدست