سَبُکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام سَبُک، کموزن، خفیف، مختصر، خُرد قابل حمل، پُرتابل، تاشو فرّار ورآمده رقیق شناور، غوطهور بالارونده
سَبْکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سَبْک، سبک ادبی، روش، سیاق، بافت استیل، طرز، آیین، ◄ راه، رفتار، مهارت، برنامه سبک خراسانی، عراقی، هندی، ادبیات رومانت
سمجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ج، مقاوم، باپشتکار، مُصر، خستگیناپذیر، سختکوش، نستوه بدپیله قاطع، کلهشق، دارای فعالیت، زحمتکش نگهبان، مراقب شکست نخورده، مصمم
سَمّیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مومکننده، زهرآگین، مُخدّر، مستیآور، گندیده، مهلک، کشنده زهرآلود، سمآلود، سمدار
سَبُک داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات اشتن، کوچک شمردن، احترامنگذاشتن، کم گرفتن، بی قدر دانستن، دست کم گرفتن سرسری از چیزی گذشتن منت گذاشتن بدگویی کردن
صدای ناهنجارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سم] صدای ناهنجار ناهنجاری، ناسازگاری صداها، ناسازی، ناسازگاری، تنافر صداها غوغا، بینظمی فاصلۀ نامطبوع، دیسونانس صدای خارج ازنُت، فالش زوزه، صدا
وسیلۀ شنواییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ایی، سمعک، موبایل و تلفن، هدفون، گوشی، واکیتاکی، بیسیم، مخابرات میکروفن، مگافون، بلندگو، وسیلۀ ضبط، وسیلۀ برقی
کُشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کُشنده، مهلک، مرگآور، مرگبار ناسالم، ناگوارا، مسری، متعفن، زهرآگین، سمی درنده، ددمنش، ظالم مرگآسا
اجزای بدن حیوانات: پوزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حیوانات: پوزه، خرطوم، منقار، نیش، چنگال، چنگ، پنجه، بادکش، باله برانشی، آبشُش سُم، کوهان، یال، بخولق ◄ اسب نافه، اشبل (اشپل)، عاج، شاخ، سیرابی،