صلحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رامش، آشتی، صفا، صلح وصفا، سازش، آسایش، امنیت، عافیت، آسودگی، آرامش آشتی، مصالحه، متارکه، مسالمت، برقراری صلح سازش سازگاری، هما
ساحلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی خشکی، کناردریا، کناره فلاتقاره پلاژ، ساحل ماسهای، ∼ شنی بندر، پایانه زمین▲
ساحرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب حرانه، جادوگرانه، افسونکننده، فریبنده، جاذب، شیطانی، رمزی معجزهگر، ساحر، جادوگر▲
دلاوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، دلیری، سلحشوری، جوانمردی، فتوت عمل دلیرانه، حماسه، افسانه
جنگطلبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) لبی، جنگجویی، ستیزهخواهی، ستیزهجویی تب جنگ، توسعهطلبی، میهنپرستی، سلحشوری، جنگاوری مداخله آتشبیاری
جنگجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) جو، مبارز میلیتاری، تجاوزکار، متجاوز، بدخواه تشنه بهخون، آمادۀ جنگ سلحشور، جنگاور
مربوط بهنظامیان (صفات): سربازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ت] مربوط بهنظامیان (صفات): سربازی، نظامی آماده بهخدمت، منتظر خدمت سلحشور، جنگجو، جنگطلب، محارب
ساحلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی خشکی، کناردریا، کناره فلاتقاره پلاژ، ساحل ماسهای، ∼ شنی بندر، پایانه زمین▲